بستن

این مطلب را به دوست خود ارسال کنید

اطلاعات شما نزد پروتکل کوایمبرا کاملا محفوظ می باشد

شهادت نامۀ جونیور سیلوا

چکیده این محصول : انتشار : 1400/06/25 0 نظر

این شهادتنامه توسط آقاى جونیور سیلوا، که از سال 2005 به بیمارى نورومیِلیت اُپتیکا (بیمارى Devic) مبتلا بوده است نوشته شده. او مدت هفت سال است که تحت درمان با پروتکل کوایمبرا می باشد.

این شهادتنامه توسط آقاى جونیور سیلوا، که از سال 2005 به بیمارى نورومیِلیت اُپتیکا (بیمارى Devic) مبتلا بوده است نوشته شده. او مدت هفت سال است که تحت درمان با پروتکل کوایمبرا می باشد.

"عصر بخیر، امروز میخواهم عکسهایم را با شما به اشتراک بگذارم. من در سال 2005 در سن پانزده سالگى به بیمارى خودایمنى دِویک مبتلا شدم و تا سال 2012( تا بیست و دو سالگى) از این بیمارى لعنتى در عذاب بودم.

در سال 2012 من یک درمان جدید (پروتکل کوایمبرا) را شروع کردم. من شهادتنامه هاى بعضى از بیماران را که این درمان را اجرا میکردند دیده بودم و با تعداد معدودى از آنها صحبت کرده بودم و تصمیم گرفتم که شانسم را امتحان کنم و حالا من اینجا هستم، یک آدم جدید شده ام و فقط زمانى که کسى در مورد بیمارى دِویک صحبت میکند، آن را به یاد مى آورم. از پانزده سالگى تا بیست و چهار سالگى بسیار عذاب کشیدم. من حتى کریسمس و شروع سال جدید را هم در بخش ICU بیمارستان بسترى بودم. بینایى چشم راستم را از دست دادم (که با پروتکل هم بهبود نیافت زیرا مدت زمان زیادى از وارد شدن این آسیب میگذشت). حتى در دو سال اول درمان با پروتکل هم من کمى از بیمارى ام در عذاب بودم تا اینکه ویتامین دى شروع به اثرگذارى و برطرف کردن مشکلاتم کرد. همچنین براى حرکت دادن دست چپم هم کمى مشکل داشتم، براى مدت یکسال در صندلى چرخدار بودم، سپس با کمک ویتامین D شروع به راه رفتن با عصا کردم و نهایتا دوباره به راه رفتن طبیعى بازگشتم. من به دلیل استفاده بسیار زیاد از کورتونها در زانوى راستم دچار مشکل شده بودم. همچنین به دلیل استفاده از داروهاى شیمى درمانى متعدد، قلبم هم مشکل پیدا کرده بود.

از سال 2005 تا 2009 ناچار بودم از پوشک بزرگسالان استفاده کنم، در مثانه ام سوند داشتم و غذا دادن به من از طریق لوله اى که در مرى کار گذاشته شده بود انجام میشد.

من در سال 2012 با پروتکل کوایمبرا آشنا شدم و زمانى که مصرف مکملها را شروع کردم در حینِ یک حمله جدید بیمارى بود و داشتم بینایى چشم چپم را هم از دست میدادم و در این موقع بود که همه چیز شروع به بهبود کرد.

بینایى چشم چپ، اشتها، قواى دستها و پاهایم بازگشت. تپش قلبم برطرف شد، بهتر میخوابیدم، دیگر به آسانى مبتلا به عفونت نمیشدم ( پیش از شروع پروتکل به دلیل ضعف سیستم ایمنى، من به سادگى مبتلا به آنفلوآنزا و دیگر عفونتها میشدم). دیگر هیچ داروى شیمیایى مصرف نکرده ام و از سال 2012 که پروتکل را شروع کردم تا به امروز حمله بیمارى نداشته ام. به دلیل مصرف کورتونها من همیشه متورم بودم و اضافه وزن داشتم ولى با شروع پروتکل وزنم کاهش یافت. در واقع من به یک زندگى طبیعىبازگشتم. چه از نظر جسمى و چه از نظر روحى حالم عالیست و در بهترین وضعیت در عمرم به سر میبرم و هیچ ضعف یا مشکل دیگرى ندارم. دیروز من بیست و پنج کیلومتر دوچرخه سوارى کردم. ویتامین دى و پروتکل کوایمبرا براى مبتلایان به بیمارى دِویک بسیار حیاتیست.ویتامین D شفادهنده است، البته با توکل بر خدا. من به همه شما توصیه میکنم که به خودتان کمک کنید، زمان را هدر ندهید و اجازه ندهید که آنچه بر سر من آمده بود براى شما هم اتفاق بیافتد. این پروتکل مؤثر است و من یک شاهد زنده هستم."

نظرات

captcha Refresh

به این مطلب امتیاز دهید

تعداد کل امتیازات این مطلب 0